یک روز صبح کارکنان اتاق عمل شماره 2 در بیمارستان کایزر پرمننت(Kaiser Permanente) در شهر والنات کریک در کالیفرنیا مشغول انجام یک عمل سزارین هستند. متخصص زایمان میگویدک" بچه در ساعت 5/9 صبح به دنیا آمد.دارم بند ناف را می بندم. هلن اوکف، متخصص بیهوشی، می گوید: "میزان دی اکسید کربن خون دارد بالا می رود. مشکلی به وجود آمده است!"
پل پرستون در گوشه ای از اتاق، پشت یک لپتاپ نشسته است و علائم حیاتی بیمار 19ساله را کنترل میکند. او با فشار کلیدی میزان دی اکسید کربن و درجه حرارت بیمار را بالا می برد: یعنی علائم یک عارضه نادر در بیهوشی به نام" هیپرترمی بدخیم"(افزایش خطرناک درجه حرارت بدن) (MH) را که اگر به فوریت درمان نشود، به مرگ بیمار میانجامد. اوکف فریاد میکشد :"دانترولن می خواهم، یک کم یخ بیاورید." پرستاری ازجای خود میجهد تا کیسه یخ دور گردن بیمار بگذارد و دیگری به سوی میز چرخداری میرود که روی آن دانترولن -تنها دارویی که می تواند افزایش درجه حرارت بدخیم را درمان کند- قرار دارد.اوکف دارو را به بیمار تزریق میکند و مدتی بعد میگوید: "دارد اثر میکند؛ درجه حرارت بدن دارد پایین میاید. میزان دی اکسید کربن خون پایین آمده است"پرستون میگوید:" کارتان محشر بود. همه برویم به جلسه توجیهی."
پزشکان، پرستاران و اتاق عمل در ماجرای بالا همگی واقعی هستند، اما مادر و نوزاد نه! مادر و نوزاد روبات بودند، با پوستی پلاستیکی و کنترل کامپیوتری تا اورژانس های مامایی واقعی را شبیهسازی کنند. دکتر پرستون که برنامه سه ساله ایمنی مادر و نوزاد را در بیمارستان کایزر پرمننت اداره میکند، این شبیه سازی را به عنوان وسیلهای برای تعلیم دادن پزشکان و پرستاران تازهکار طراحی کردهاست تا به قول او:" آنها یاد بگیرند چگونه با آرامش و دقت در اورژانس ها عمل کنند؛ بدون اینکه مجبور باشند آموزششان را روی افراد واقعی انجام دهند."
کار پرستون دستاورد بزرگی است.گرچه پزشکی در قرن گذشته کاملاً دگرگون شد، اما پزشکان و پرستاران همچنان به شیوه قدیم حرفهشان را یاد می گیرند؛ با تمرین کردن روی بیمارانشان. گرچه این روش ممکن است باعث رضایت بسیاری از افراد باشد، اما برای یک گروه از افراد مطلوب نیست: برای بیمارانی که به عنوان خوکچه آزمایشگاهی با آنها رفتار میشود.
از سال 1999- هنگامی که "انستیتو پزشکی آمریکا" گزارش داد که خطاهای پزشکی قابل پیشگیری هر سال تا 98 هزار نفر را به کام مرگ میفرستد،- فشارها برای بهبود بخشیدن به ایمنی بیماران اوج گرفته، اما ایجاد این تغییر مشکل بودهاست.
در بسیاری مواقع مشکل ناشی از خطاهای حرفهای فردی کارکنان پزشکی نیست، بلکه رشتهای از سهوها و عدم ارتباط برقرارکردن صحیح، باعث به خطرانداختن جان بیماران میشود.
دکتر پرستون به عنوان متخصص بیهوشی، خود را در حرفهای پرخطر مییافت که در آن حوادث مختلفی- گرچه نادر- روی میدهد و جان بیماران را به خطر میاندازد. او میگوید: "ما باید به طور منظم نحوه عمل در حین این حوادث نادر را تمرین کنیم."
پرستون که در جستجوی راهی برای آمادگی بهتر در اورژانسها بود،12 سال پیش با دیوید گابا- بنیانگذار "مرکز شبیهسازیهای پزشکی" در دانشگاه استانفورد - ملاقات کرد. او از دیدن آزمایشگاه گابا شگفتزده شد. به قول خودش: "در این آزمایشگاه نه تنها درباره شبیه سازی بلکه درباره روانشناسی و رفتار انسانی تحقیق می شد. "
در واقع پزشکی تازه شروع به استفاده از همان نوع شبیه سازها(سیمولاتورهایی) کرده است که سایر حرفههای پیچیده و پرخطر مثل هوانوردی،انرژی هستهای و امور نظامی،دهها سال است برای تعلیم دادن کارکنانشان بهکار میبرند.
در تعلیم هوانوردی، این مسئله مشخص شده است که بسیاری حوادث هوایی نه ناشی از اختلال در تجهیزات یا فقدان مهارت بلکه ناشی از عوامل انسانی مانند عدم ارتباط درست و تبادل اطلاعات است.
این قضیه در پزشکی نیز صادق است.برای مثال بررسی ها نشان داده است که پرستاران، اغلب با اینکه مدت زمان بیشتری نسبت به پزشکان بر بالین بیماران حاضرند و اغلب، نظرات درستی در مورد مشکلاتی که برای بیمار رخ داده است دارند، اما از بیان نظر خود به پزشکان ابا دارند. به گفته پرستون:" به پرستاران تعلیم داده میشود که شما به هیچ وجه نمی توانید بیماری را تشخیص دهید و نمیتوانید به پزشک بگویید چه کار می تواند انجام دهد چرا که سروصدای او در می آید."
پرستون در سال 2001 به این نتیجه رسید که رسالت جدیدش در زندگی این است که به ایجا دیک نظام مراقبت بهداشتی در جایی کمک رساند که هیچ کس جرأت انجامش را نداشته است. او که می دانست مقامات بنیاد کایزر قصد سرمایهگذاری برای یک آزمایشگاه چند میلیون دلاری را ندارند، با همکاری بسیاری از همکارانش و توصیه گابا و پژوهشگران هوانوردی، به نمایشدادن استفاده از شبیهسازهای بیمار پرداخت. او از سال 2002 حدود نیمی از وقتش را به رفتن به بیمارستانها و برگزاری جلسات آموزشی برای هزاران زن و مرد در واحدهای زایمان 29 بیمارستان بنیاد کایزر در کالیفرنیا اختصاص داد.
بیماران روباتی می توانند نفس نفس بزنند، ادرار کنند، تحت عمل جراحی قرار گیرند و حتی ضربانهای نبض آنها واقعی به نظر میرسد. دکتر اوکف پس از این تجربهاش در انجام کار پزشکی روی یک روبات می گوید بیمار روباتی به طرز شگفت آوری واقعی به نظر می رسد. این وضع علیرغم این حقیقت است که پرستون که 25 هزار دلار نداشت که صرف ساختن یک روبات حامله کند؛ پس با استفاده از یک پادری و نوار چسب لوله، درون یک مدل مرد، یک رحم تعبیه و آن را به یک مدل برای شبیهسازی زایمان تبدیل کرد.
پرستون معتقد است مسئله اصلی این نیست که این روباتها تا چه حد به انسان شبیه هستند. او میگوید: "اگر من بیمار بودم، آیا میخواستم اولین فردی باشم که پزشک، عملی را روی او انجام میدهد؟ مطمئناً نه! واضح است که ما به این روباتها نیاز داریم. و نیز مطمئنا به تعلیمدادن کارکنان پزشکی برایی انجام کار گروهی نیاز داریم."
برنامه آموزشی او شامل آموزش مهارتهای ارتباطی و نیز ارائه اطلاعاتی است که انگیزههای افراد را برای تعلیمگرفتن تحریک کند. برای مثال در آمریکا صدمات زایمانی به نوزادان بیشترین موردی است که به خاطر آن، ادعاهای خطا یا قصور پزشکی مطرح میشود و از هر چهارهزار زایمان، یکی به پیامد بدی منتهی میشود.
گرچه ممکن است هیجانانگیزترین بخش آموزش در بیمارستان کایزر در والنات کریک عمل کردن بر روی بیمار روباتی باشد، اما در واقع اصل این برنامه، جلسه توجیهی پس از اتاق عمل است.
گروه ویدئویی را که از کارهایشان در هنگام زایمان ضبط شده بود تماشا کردند و به سرعت اشتباهات را تشخیص دادند. یک پرستار گفت او نمیتوانست صدای متخصص بیهوشی را درست بشنود. پرستار دیگری گفت او در جراحیهای معمول شرکت کرده بود و نه زایمان، بنابراین نمیدانست که هیپرترمی بدخیم یک فوریت پزشکی مرگبار است.
اما کارهای درستی هم انجام شده بود. برای مثال اوکف، متخصص بیهوشی، از همان هنگام بروز اولین نشانه، عارضه را تشخیص داده بود و همه گروه هنگامی که متوجه قضیه شدند، به سرعت بسیج شده بودند.
یک نتیجه این جلسه آموزشی این بود که بیمارستان به بررسی این موضوع پرداخت که یک میز چرخدار حامل داروی دانترولن – برای درمان هیپرترمی بدخیم- را در اتاق عمل نزدیک دست متخصص زایمان قرار دهد.( دانترولن داروی گرانقیمتی است و به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد، بنابراین در اغلب بیمارستانها تنها یک میز حامل آن در اتاق عمل هست.)
پرستون میگوید:" ما در این تمرینها کارکنانی را شرکت میدهیم که واقعاً باید در آن حضور داشتهباشند. هنگامی که بعدها دوباره به آن بیمارستان سر میزنیم، متوجه می شویم آنها مشکلاتشان را برطرف کردهاند."
مدیران بنیاد کایزر میگویند که نگرش کارکنان پس از تمرین گروهی به طرز چشمگیری بهبود مییابد، پزشکان بهتر ارتباط برقرار میکنند و پرستاران، با احتمال کمتر یک گروه کاری را ترک میکنند( جابجایی زیاد پرستاران بین گروههای کاری، نسبت اشتباهات را میافزاید).
دکتر پرستون اکنون در حال گسترشدادن تمرین ها با روباتها در سطح ملی است و قصد دارد در بخش های کاتتریزاسیون قلب (وارد کردن یک سوند باریک از طریق رگهای بزرگ به قلب به مقصود تشخیص یا درمان) و بخشهای جراحی نیز برای پزشکان و پرستاران جلسات تمرینی با این روباتهای انساننما برگزار کند.
بنیادهای پزشکی دیگر هم به این تجربه علاقمند شدهاند. شرکت Ascension Health در حال آغاز یک برنامه ایمنی هنگام زایمان براساس الگوی بنیاد کایزر در43 بیمارستان تحت پوشش خود است. پرستون میگوید: "من با پاسخ های آماده به اینجاها نمیروم؛ میروم و میگویم چگونه میتوانیم همراه هم برای حل مشکلات کار کنیم؟ کاری که همیشه برایم جذاب بودهاست."
در سالهای اخیر به طور فزایندهای شبیهسازهای مصنوعی در آموزش دانشجویان پزشکی و پرستاری یا تعلیم یا تمرین پزشکان و پرستاران به کار گرفته شده اند ، نظیر کاری که در سایر حرفه ها مانند هوانوردی رایج است.
در دانشکده های پزشکی رسم بر این بوده است که دانشجو یا انترن نحوه تشخیص و درمان یک مورد بیماری را توسط پزشک ارشد مشاهده میکند و تشویق میشود در دفعه بعدی که مورد بیمار مشابهی مراجعه کرد شخصاً مسئولیت تشخیص و درمان او را به عهده بگیرد. اما این شیوه با مشکلاتی فزاینده روبروست:
اولاً بسیاری از پزشکان ارشد چنان درگیر مسئولیتهای دیگر در بیمارستانند که وقت کمتری برای آموزش و نظارت بر کار دانشجویان و انترن ها دارند.
از طرف دیگر ملاحظات اقتصادی و پزشکی توقف هر چه کوتاه مدتتر بیماران را در بیمارستان ایجاب میکند در نتیجه دانشجویان فرصت محدودی برای مشاهده و تعلیمگرفتن در مورد تشخیص درمان یک مورد بیماری از ابتدا تا انتها را دارند.
مشکل دیگر این است که بسیاری از بیماریها و یا فوریتهای پزشکی مرگبار چنان به ندرت رخ میدهند که ممکن است تعلیم گیرنده در طول مدت آموزش بیمارستانی اصلاً با آنها برخورد نکند مهارتی در مورد درمان آنها بدست نیاورد.
بالاخره مسئله ملاحظات اخلاقی و ترجیح بیماران برای اینکه فردی تازهکار برای اولین بار به تشخیص و درمان بیماری در آنها نپردازد هم مطرح است.
به این دلایل در سالهای اخیر در دانشکده های پزشکی مراکز شبیه سازی (Simulation center) یا آزمایشگاههای کسب مهارت (Skill labs) بوجود آمدهاست که دانشجویان در آنها ابتدا بر روی شبیهسازهای(سیمولاتورهای) انسانمانند به تمرین و کسب مهارت در مورد تشخیص و درمان بیماری های بپردازند.
U.S.News, 23 Jan. 2006